من چه آروم میشم وقتی بهم زل میزنی
تو با اون چشمای نازت به دلم پل میزنی
روی تخت پادشاهی تو دلم مینشونمت
حتی از خودم عزیزم خودی تر میدونمت
بارون اومد عطر تو رو آورد و
یعنی که تو برمیگردی برمیگردی
آمادتم کم طاقتم شد عادتم
با تو برم شبگردی برم شبگردی
شب به اون سیاهی توی موج موی تو جا میشه جا میشه
غصه غیبش میزنه وقتی که چشمای تو پیدا میشه پیدا میشه
نبض نداره تن من
اگه بخوای بری دور بشی دور بشی